محل تبلیغات شما



یکی از آشنایان که یک دختر هفت هشت ساله دارد و طلاق گرفته است. دختر هر از گاهی پیش او می رود. 

گفتم مگر نمیدانستی که طرف معتاد است حداقل ازدواج کرده بودی چرا بچه دار شدی ؟

گفت: مادرشوهر و اطرافیان توصیه کرده اند که اگه بچه دار بشی، ترک می کند.

شنیده بودم که میگن ازدواج کنی همه چیز حل است اما خداییش این را دیگه نشنیده بودم.


همه دنبال راه های پا خورده اند. اگر صد نفر از بی راه ای بگذرند. همان می شود راه. دیگه هیچکس شک نمی کند که راه ممکن است جای دیگه ای باشد». ص 278 برگرفته از کتاب همسفران نوشته استاد محمد رضا بایرامی

جلوی نانوایی محله ما، فضای سبز مثلثی شکلی قرار دارد که اگر از طرف خیابان و رو به رو بخواهیم به طرف نانوایی برویم برای سریعتر رسیدن باید دقیقاً از وسط این مثلث بگذریم که قبلا افرادی این بیراهه یا کج راهه به ظاهر درست را ایجاد کرده و در خط مستقیم دقیقا از خیابان به نانوایی وصل کرده بودند اما با له کردن چمن های سبز و تازه، هنوز خاک دیده نمیشد. از عمرش زیاد نمی گذشت و می شد چمن ها دوباره به شادابی قبل برسند. 

من هم دقیقا با همین فرضیه که قبل من از آن راه گذاشته اند خودم را به نانوایی می رساندم. اما وقتی این قسمت از کتاب را خواندم شرمسار به خودم گفتم: ریحانه انگار با توئه ها .  ساک پارچه ای دستت می گیری بجای نایلون اما از روی چمن ها رد می شوی و حاضر نیستی چند متری راهت را دور کنی؟ پس از دیگران چه انتظاری داری؟ و از آن به بعد فضای سبز را دور می زدم و گاه که دیرم می شود همان مسیر را می دوم.

نکته: اگر رمانها را صرفاً با نگاه داستانی نخوانیم، گاه در خودشان آموزه های اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی عمیق و در عین حال ساده ایی دارند که با عمل کردن به آنها می توان تغییرات زیاد و مثبتی را در نگرش و رفتارهای خود بوجود بیاوریم و بدیهی است تغییر هر آدم مساوی است با تغییر در جامعه و  نه برعکس.

این یک تغییر رفتار ساده و در ظاهر شاید بی اهمیت ناشی از تنها یکی دوسطر  از یک رمان بود اما اگر مفاهیم این سطور را تعمیم بدهیم به سایر ابعاد زندگی آنوقت می توان میزان تاثیرگذاری قوی و عمیق آن را فهمید.  شما را دعوت می کنم به مطالعه این کتاب با ارزش. سپاس از مهرتان

همسفران، تالیف استاد محمد رضا بایرامی، انتشارات کتاب نیستان

 

 


دیشب به صورت تصادفی صحنه  ای از قسمت سوم سریال ستایش را دیدم. (ستایش مادری که برای تامین مخارج زندگی خود و پسرش بیرون از منزل برای هیات و عزاداری و  . آشپزی می کند). آن صحنه این بود که ستایش از سر کار خسته و کوفته برگشت وقتی درو باز کرد دید پسرش در خانه نشسته و منتظر اوست. اولین چیزی که بعد از تعجب گفت این جمله بود که : "بذار برات چایی بیارم".

حال این سوال پیش می آید: آیا این پسری که قبل از  مادر در خانه بوده است باید برای مادرش چایی بریزد یا مادری که که از راه نرسیده؟

آیا نشان دادن مهر مادری جز از این راه، راهی که منجر به عدم همکاری و همدلی مردان خانواده با ن خانواده می شود میسر نیست؟ آیا نمی شد در همان صحنه پسر در جواب بگوید تو خسته ای الان رسیدی بگذار من برایت چایی بیاورم؟

الان در خانواده ها مشاهده می شود، که پسر سی چهل ساله بیکار در خانه نشسته و بیرون یا کار ندارد یا کار نمیکند و در داخل خانه هم منتظر است که چایی و غذا و . جلویش برود؟ ما ن ایرانی تا کی می خواهید فرصت همدلی را از مردان خانواده بگیریم؟ تا کی با این نوع فداکاریها آنها را متوقع و طلبکار و ناتوان بار بیاوریم؟ آیا به این فکر نمی کنیم که ن فردا این امر را بر نمی تابند و حق هم دارند پس چرا ناخواسته ریشه به تیشه زندگی آینده پسرانمان وارد کنیم؟ 

یک روز مردی در غیاب مادرش برای خودش غذایی خوشمزه پخت، تا خواست سفره بیندازد و بخورد مادر از در وارد شد، مرد همان لحظه نشست و گفت به مادرش گفت به من غذا بده؟ تازه خیلی ها هم هستند می خورند و سفره را جمع نمی کنند تا کی مادرشان بیاید و جمع کند.

تازه بگذریم از اینکه گاه بعضی از مادران حتی لباسهای زیر پسران برزگسال خود را در حمام می شورند و . .

این فقط یک گوشه از تربیت مادرسالارانه جامعه ما آنهم در قالب مادری دلسوز و فداکار می باشد. لطفا با ما همراه باشید. سپاس از مهرتان


سال نو میلادی رو خدمت همه دوستان و همراهان عزیزمان در هر کجای دنیا که باشید، تبریک وتهنیت عرض می کنیم و برایتان آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت و رسیدن به هر آنچه که آرزویش را دارید را از خدای منان خواهانیم. 


دوستان و خوانندگان گرامی: همانطور که میدانیم باورها در زندگی انسانها بسیار بسیار مهم بوده و شکل دهنده رفتار آنان می باشد. این باورها در امر ازدواج نقش مهمتری ایفا می کنند و چون ازدواج یک انتخاب تأثیر بر زندگی افراد می باشد پس پرداختن به این موضوع بسیار ضروری است در این راستا تحقیقی در دست انجام  است که نیازمند شناسایی این باورها در محیط های مختلف اجتماعی و فرهنگی ایران می باشد بنابراین خواهشمندیم برایمان بنویسید که چه باورهای رایجی در خصوص ازدواج و زندگی مشترک در محیط زندگی شما با توجه به فرهنگ عمومی آن محیط وجود دارند که باعث می شوند تا ازدواج افراد بر پایه آنها انجام گرفته و زندگی مشترک شکل بگیرد.  لطفاً با آوردن این باورها در بخش نظرات ما را  یاری نمایید. سپاس ازمهرتان

نمونه هایی از باورهای رایج ازدواج در ایران:

-ازدواج باعث درمان مشکلات روانی می شود. 

- اساس ازدواج فقط و فقط عشق است.

 


فاطمه (س) یک زن بود، آنچنان که اسلام می خواهد.

مظهر یک دختر در برابر پدرش،

مظهر یک همسر برابر شویش،

مظهر یک مادر برابر فرزندانش 

و مظهر یک "زن مبارز و مسئول" در برابر زمان و سرنوشت جامعه اش 

دکتر علی شریعتی

 


شنیده اید خیلی از ن می گویند که:

-شوهرم برای ناهار نیامد، منم ناهار نپختم.

- شوهرم مسافرت، وقتی بیاد می روم آرایشگاه

- شوهرم خونه نیست، لباس های کهنه مو می پوشم.

البته در مردها هم این نوع گفتار با شدت ومیزان و نوع متفاوتی دیده می شود شاید بیشتر در خصوص فرزندانشان.

- مثلا دکتر نرفتم تا برای بچه م فلان چیز را بخرم.

این گفتار نشانگر چیست؟

آیا از فرهنگی نمی آید که همیشه برای مهمانشان اتاقی ویژه داشته اند و هر چیز خوب را برای روز مهمانی و . می گذاشته اند؟ (این موضوع منافاتی با تکریم مهمان ندارد که برعکس در جهت احترام مهمان نیز می باشد). 

آیا اینها نشانگر این نیست که در مرحله وابستگی مانده ایم؟ انگار بدون دیگران ما هیچ هستیم. آیا این را نشان نمیدهد که ما خودمان را با دیگران تعریف و دوست داریم؟ آیا حرمت نفسمان را به حضور دیگران و عوامل بیرونی مرتبط نساخته ایم؟!

به ما یاد ندادند و یاد نگرفته ایم که به خودمان ارزش و احترام قایل بشویم. خودمان را دوست داشته باشیم و حتی در خلوت و تنهایی خودمان هم به نیازهای خودمان مهربانانه پاسخ بدهیم. یاد نگرفته ایم تا وقتی با خودمان خوشحال نیستیم و حالمان خوب نیست با همسر و دیگران هم حالمان خوب نخواهد بود. یاد نگرفته ایم شرط اصلی ارتباطات موثر و مفید خود دوستی و خود پذیری. 

نظر شما دوستان عزیز چیست؟ لطفا با ما همراه باشید. سپاس از مهرتان


مامان از زن یکی از فامیل می گفت که از شوهرش گله مند بوده، می گفته به عمر زندگی شویی ام شوهرم هیچوقت یک تک هزاری تو جیب من نگذاشته و بهم پول نداده.

تعجب کردم و گفتم: اونکه سرپا طلاست پس اونارو کی خریده؟

مامان گفت: شوهرش بهش میگه که هرچی بخوای خودم برایت می خرم پولو می خوای چیکار؟

 


در زندگی هر کسی می تواند نقطه عطفی وجود داشته باشد که قبل و بعد از آن زمان را با هم متفاوت کند، این زمان مستم گذراندن یک دوره است. برای افراد موفق این زمان زودتر فرا می رسد و برای افراد ضعیف و با نقش قربانی شاید اصلا این دوره تا اخر عمر فرا نرسد. قبل از این دوره اشتباهات زیادی کرده ای، رفتارهایی که از شنیدن آن گاه تا بنا گوش سرخ می شوی  و می گویی اینها را من انجام داده ام، کسانی در زندگیت وجود داشته اند که نباید می بودند یا نباید آنقدری که باید، نمی بودند، زخم های زیادی بر تن و روحت زده ای یا زده اند، نمیدانم هر که باشد. دوست،دشمن

اما دیشب احساس کردم این زمان، این نقطه عطف برای من فرا رسیده است. جایی برای افسوس برای گذشته ها نیست باید این دوره با تمام خوبی و بدیهاش می آمد و می گذشت تا تو به یک سری نتایج برسی. باید یکسری اشتباهاتی را انجام میدادی که تا بفهمی در اشتباهی. گاه تجربه دیگران کارساز نیست خودت باید تجربه کنی و تلخی آن را به تمامی حس کنی تا بدانی که دیگران چه می گفته اند. حداقل تجربه من این را نشان داده. 

احساس می کنم از امروز زندگی من به سمت و سویی متفاوتتر از قبلش رفته است. دروازه هایی رحمت خداوند گشوده شده و مرا به خود می طلبد. امروز نقطه شروع عطف زندگی من است. ریحانه مبارکت باشد


بعد از مراحل ازدواج نوبت به شرایط ازدواج میرسد منظور این است افرادی که مراحل ازدواج را درست طی کرده اند و میخواهند ازدواج کنند لازم است در اولین اقدام به ارزیابی خود بپردازند تا معلوم شود که شرایط آمادگی برای ازدواج را دارند یا خیر؟ حدود 23 شرط برای آمادگی ازدواج وجود دارد که لازم است هر یک حداقلی از آن را داشته باشند تا برای ازدواج آماده باشند.آن 23 شرط عبارتند از:1 -رسیدن به حداقل بلوغ 2 - رسیدن به ثبات و قرار 3 -رسیدن به استقلال و همبستگی 4 -سلامتی
می زنمتا، می کشتما -اگه شلوغ کنی اگه غذا نخوری اگه دست به چیزی بزنی اگه لباستو کثیف کنی - اگه بازیگوشی کنی درستو نخونی اگه . و این روزها . اگه عاشق بشی. نشنیدید . بذار بابات بیاد، به بابات می‌گما و و با این الفاظ آشنایید نه؟ بماند از اینکه در عمل چقدر در بچگی از والدین ( وحتی ازمعلم) کتک خورده اید و چقدر هنوز برخی از والدین ما برای آدم کردن بچه هاشون به این شیوه می نازند. (شیوه ای که از خودشان آدم ساخته است لابد).
تازه دیدم که دل دارم، بستمش راه دیدم نرفته بود، رفتمش جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش ویروس که بود حالیش نبود هستمش جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟ مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟ مرحوم حسین پناهی
سوال ایشان: سلام: استاد من قرار است ازدواج کنم ولی چون نمیخواهم با ارزشهای غربی ازدواج کنم میخواهم با توجه به ارزشهای اسلامی ازدواج مناسبی داشته باشم ولی هیچ چیز در باره ازدواج البته غیر از آنچه پدر و مادرم از قول شما گفته اند نمیدانم اگر امکان داشته باشد بفرمایید یک دختر مسلمان وقتی که بخواهد ازدواج کند به چه نکاتی باید توجه کند تا انتخابش درست باشد.سپاسگزارم . سلام و عرض ادب. نکاتی که یک جوان برای ازدواج لازم است در نظر بگیرد بشرح زیراست: 1- مراحل
روز معلمو به استاد داودزاده عزیز و مهربانم معلم زندگیم معلم اخلاقم معلم نگرشها و باورهایم معلم افکارم معلم اهدافم معلم دلسوز و مردم دوستم معلم انساندوستم معلمی که ازشون خیلی خیلی چیزهای خوب و قشنگ و انسانی یادگرفتم تبریک میگویم. من عاشق معلمی هستم و شما برایم الگوی معلمی عاشق و دلسوز و دانا و توانا و مهربان و چون پدری مهربان هستید. نه تنها برای من که برای همه شاگردانتان. من از جانب خودم و همه آنها این روزو به شما تبریک میگویم و از خدای منان برایتان ارزوی
امروز شنیدم کودکان کار و . ماسکهای رها شده در سطح شهر را جمع می کنند شسته و اتو و دوباره می فروشند حتی عکس و فیلمش را هم دیدم. لطفا ماسک بزنیم، ماسک هدیه کنیم، ماسک را بعد از استفاده بریده و در سطل دردار بیندازیم. هر پدیده اجتماعی و . تبعات خاص خودش را دارد و مسایل انسانی تک بعدی نیست و متاسفانه این می تواند یک گوشه از تبعات جتماعی آن باشد. سپاس از مهرتان
دیروز به شناسنامه روز تولدم بود اما برایم فرقی با روزهای قبلش نداشت یعنی چندان فرصتی نکردم برای خودم پس ومی نداشت تولد حسابش کنم امروز سعی کردم مختصر تغییری در خودم ایجاد کنم بنظرم تولد آدم ها در برزگسالیشون؛ تحولاتشونه (به فکر، به رفتار، به گفتار) نه صرفا زادروزشون پی نوشت ۱: در وجود من یک زن سنتی، یک زن بروز و‌نیز یک زن متعهد و اگاه وجود دارند و بسته به شرایط خود را نشان می دهند. بقول یک‌ترانه اون یک زن معمولی با آرزوهای برزگ
افرادی گاه فکر می کنند که چون یکی را دوست دارند و یا با او وجه اشتراک زیادی دارند یا حرفهای هم را بهتر می فهمند، همین را دلیلی برای حرف زدن بی وقفه با او می کنند. یعنی اگر مثلا دو تا همکار اداری باشند که اتفاقا وجه تشابه زیادی هم با هم دارند فکر می کنند که از اول صبح تا اخر ساعات اداری هر وقتی که دلشان خواست می توانند با او صبحت کنند حتی اگر وی نشانه هایی عدم تمایل به صحبت را از خود بروز دهد به خیال اینکه او را سر حال بیاورند بدتر با او گفتگو می کنند و این
ن زیبا متحیرند که زیبایی ام در کجا نهفته است من جذاب نیستم و اندامم در خور مدل شدن نیست اما وقتی به آنها این را می گویم گمان می برند که دروغ می گویم می گویم راز من در گستره دستانم است در گامهای بلند قدمهایم در چین لبهایم من زنم خارق العاده زنی شگفت انگیز این من هستم: مایا آنجلو
۲۳ ژوئن #روز_جهانی_ن_مهندس است. روز تشویق دختران جوان و ن برای ورود به حرفه‌ مهندسی. همچنین روزی است برای تقدیر از همه‌ی ن مهندس در سرتاسر جهان و این هم شعار امسال است: "جهان را شکل دهید". به همه ن مهندس و بویژه دوستان همراه این وبلاگ تبریک عرض می کنیم و برایشان سلامتی و طول عمر باعزت آرزومندیم. ن قوی برای ساختن دنیای بهتر @successfulwomen1
به نظرم یکی از برزگترین و مهمترین و قویترین مهارتهایی که آدم باید و حتما درخودش پرورش دهد توانایی نه گفتن به خودش هست. البته این هم مهم است که ما توانایی نه گفتن به دیگران را داشته باشیم همچنانکه توانایی بله را در زمانهای مناسبش هم داشته باشیم. اما این نگاه یعنی نگاه بیرونی. در واقع نکته ظریف اینجاست که ما وقتی به خودمان نمیتوانیم نه بگوییم به دیگران بله می گوییم و برعکس. گاه حتی اگر دیگرانی هم در کار نباشد ما نمیتوانیم به خودمان نه بگوییم خیلی از مشکلات
خیلی وقت ها که برای کسی در مورد تغییر و مزایای مثبت آن حرف می زنی اولین جملاتی که کما بیش می شنوی شبیه این است: من عمری با این خصوصیات سر کردم دیگه از من گذشته، موفقیت در جوانی لذت دارد، در سنین بالا موفقیت ارزشی ندارد، این همه عمرم را تلف کردم. (احساس پشیمانی از اینکه مثلا چرا در فلان زمان به حرف فلان کس و توصیه هاش عمل نکردم) حالا در این سن چیکار می توانم بکنم؟ تا من بیایم به هدفم برسم شدم مثلا فلان ساله، از کجا بدانم از عمر من چقدر مانده است .
سلام به همه دوستان و عزیزانم. بدینوسیله از تمام دوستان و عزیزان که به خاطر درگذشت خواهرم ابراز همدردی نموده وپیام تسلیت ارسال کرده اند تشکر و قدردانی میکنم.دوستان گرامی میدانید که من معتقدم خداوند در زمان مناسب عزیزان مارا پیش خود میبرد و از آنجا که خواهرم دختری دوست دار پدرم و دختری مهربان برای مادرم و همسری وفادار برای همسرش و مادری دلسوز برای فرزندانش و خواهری صادق برای برادرانش وهمسایه ای دلسوز برای همسایگانش و انسانی شریف بود اطمینان دارم که عنایت
بازگشت همه امان به سوی خداست. خدایی که مهربان است و بخشنده- خدایی که برزگ است و آمرزنده. درگذشت خواهر بزرگوار استاد را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می نمایم و برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت دارم. غرق نور ورحمت الهی باشند خواهر برزگوارتان. آمین پی نوشت: راستش نمیدانم چطور به استاد با ان همه صلابت وقدرت روحی تسلیت بگویم. من اصلا نه از بیماری خواهرشان و نه از فوتشان (بر اثر کرونا) خبر نداشتم.
این روزهای کرونا تعادل اخبار را برهم زده است، قبلاً شاید بتوان گفت اخبار جشن تولد، عروسی و . در کنار اخبار مرگ و میر از تلخی آن می کاست اما این روزها بیشتر و بیشتر اخبار مرگ و میر است. در چنین وقتی خیلی آدم باید تلاش آگاهانه بکند تا بتواند روحیه اش را حفظ کند. گاهی یک خبر ناخواسته آدم را ساعتها بهم می ریزد ضمن اینکه نگرانی هم چاشنی آن می شود. گاهی حتی نمی خواهی بشنوی اما طرف اصرار به شنیدن میکند و حتی با وجود مقاومت باز خود بخود حرفهایش را می زند.
هر پدیده انسانی معایب و مزایایی بهمراه خودش دارد اینطور نیست که کاملا سیاه سیاه یا سفید سفید باشد، با اینکه کرونا حتی می تواند خطر ترک تحصیل بسیاری از دانش آموزان را در پی داشته باشد که باید در این مورد تدابیری متناسب و به موقع اتخاذ گردد ولی از جهت رواج یکسری آموزشهای مجازی در زمینه های مختلف باعث ایجاد فرصتهای بیشتر برای اقشار مختلف مردم در سراسر کشور شده و افراد از این طریق با اساتید برجسته کشور و آموزشهایشان در زمینه های مختلف بهره مند شد که شاید قبل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها